آرتاآرتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
آنیاآنیا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

عکسهای اردیبهشت وخرداد 94

آرتای عزیزم از بس شیطون شده، بسختی میشه ازش عکس گرفت. فقط دوست داره بدو بدو کنه و به همه چی دست بزنه. عاشق حمام و آب بازی هم هست والبته با زور و صد تا وعده وهید میره حمام ولی نمیشه بیرونش اورد. عکسهای تو باغچه ...
10 خرداد 1394

عکسهای سال 94

چند تا عکس از آرتا در روز سیزده بدر در باغچه روز جمعه 21 فروردین با بابابزرگ ها و مامان بزرگ ها رفتیم گردش که عکسهای زیر هم مربوط به اون روزه. اینجا هم ارتا به تقلید از بابابزرگ دستهاشو زده پشت کمرش مثلا!  و در آخر هم یکی دوتا عکس از باغچه و لاله هایی بابایی تو باغچه خونمون ...
2 ارديبهشت 1394

آرتا و بابایی

موهای ارتا از یک سالگی به بعد کوتاه نشده بود و حسابی بلند شده بود. این عکس ها مربوط به اسفند ماه 93 قبل از رفتن به ارایشگاه هست و یه عکس از آرتا و دو سالگی بابایی آرتا ...
2 ارديبهشت 1394

عکسهای جدید

سلام بعد از تاخیر چند ماهه. از اونجایی که بیشتر عکسهای ارتا در مدت این چند ماه با گوشی گرفته شده بود و کابل گوشی خراب بود و امکان انتقال به کامپیوتر وجود نداشت، برای همین غایب بودیم یه مدتی    آرتا بعد از حموم یک عکس پائیزی آرتا در پیست اسکی روزهای برفی آرتا در حیاط خونه آرتین پسرخاله یک روز زمستانی خونه پرهام جون(پسر دوست مامانی) عکسهای کنار درخت کریسمس این هم درخت کریسمس خونه عرفان جون (همسایه مون) آرتا خان مهندس در حال انجام تعمیرات! روز ششم بهمن هم روزی بود که واکسن هیجده ماهگی آرتا رو زدیم. ...
12 فروردين 1394

روزهای زمستانی و برفی آرتا

روز 18 دی ماه برق قشنگی شروع به باریدن کرد. البته اولین برف امسال مربوط به 28 مهر ماه بود که ما خوشحال شدیم فکر کردیم تو مهر ماه که برف بباره چه زمستون پربرکتی خواهیم داشت. اما اون برفها تموم شدن و چهره زمستونی رخت بربست نا 18 ام دی ما. این عکس 28 مهر هست روز دهم دی ماه هم که شروع سال جدید میلادی بود برای ارتا درخت کریسمی تزئین کردیم که عاشقش شده. هر روزی  که صبح تو خونمون از خواب بیدار میشه، اول میره سروقت درختش که ببینه سرجاش هست یا نه. و قطار آرتا که هر چند روز یکبار توسط بابایی تعمیر میشه آرتا از نمای بالا و عکسهای 19 دی بعد از برف زمستونی مون. ارتا که اولین بار بود خودش توی برفها را...
21 دی 1393

خداحافظ پاییز

پسر عزیزم  تند تند داره روزها رو پشت سر میزاره و بزرگ میشه و میباله پدر و مادر و تمام اعضای خانوده عاشق شیرین کاری هاش هستن ارتا خیلی کنجکاوه و دوست داره به همه چی دست بزنه و خودش تجربه کنه. که در این راه گاها هم کارهای بسی خطرناک انجام میده عشق تار بابایی هست و هر وقت تار رو ببینه مضراب رو برمیداره و سعی میکنه بنوازه آقای مهندس در حال شروع به کار شیطنت های صبحگاهی پسر گلم در حال خوردن تخم مرغ آرتا زبل خان شده آرتا کوچولوی تازه از خواب بیدار شده که قربونش برم اول صبح ها خوشرو هم هست عزیزکم در حال گشت زنی تو باغچه عکس ارتا کنار رود ارس که 19 آذرماه برای گردش رفته بودیم ...
7 دی 1393

عکسهای پائیزی 2

آرتای عزیزم مثل همه بچه های گل و معصوم دیگه، خیلی شیرین و دوست داشتنی شده. پسرم عاشق طبیعت و حیوانات هست و هر روز معمولا زمانی رو در باغچه میگذرونه عزیزکم از فرط خستگی بعد از بازی مفصل تو حیاط، روی تاب خوابش برده این هم از شیطنت های داخل منزل که میز عسلی رو سوار شده و ازم میخواد که هلش بدم در حال گوش کردن به موسیقی و یه عکس دیگه از هشت ماهگی ارتا که تازه چهار  دست و پارفتن رو یاد گرفته بود. ...
8 آذر 1393

عکسهای پائیزی

آرتا وقتی صبح بیدار میشه و بابایی رو تو خونه کنارش میبینه کلی ذوق میکنه صبحانه خوردن و اختلاط با بابایی آرتای شیطون در حال خالی کردن کشو آشپزخونه آرتا در حال تماشای کلاغها آرتا تو حیاط در گردش در حالیکه کلاه بابایی سرش هست آرتا در حال خوردن  انگور از دست بابابزرگ آرتا بیل بدست در حال کشاورزی و در آخر دو تا عکس از روزهای پاییزی  و بارانی باغچه و یه عکس خوشمزه از پیتزایی که بابایی درست کرده بود.   ...
8 آبان 1393

عکس

بعد از یه تاخیر یک ماهه تصمیم گرفتیم عکسهای جدید ارتا رو برای دوستای گل وبلاگی مون آپ کنیم       آرتا و تایماز جون پسر دوست بابایی که سه ماه از آرتا بزرگتره. این اولین دیدار آرتا و تایماز بود که خیلی از همدیگه خوششون اومده بود آرتا در حال آموزش نواختن تار از بابایی آرتا در حال غذا دادن به بوقلمون ها آرتا در باغ که در حال تماشای سنجاب هست و این هم سگ که آرتا خیلی دوستش داره و آرتا از حموم دراومده ...
8 آبان 1393