آرتا و سرماخوردگی
آرتای گل ما چند روزیه که شیر نمیخوره. یعنی برای شیر دادن به آرتا هر روز باهاش کشتی میگیریم! بعدشم من و بابا دوتایی براش آواز میخونیم تا یه کمی شیر بخوره. مادر میگه سرماخوردگی داره. دیشب رفتیم براش شربت سرماخوردگی خریدیم. وقتی هم ارتا اینطوری ناز میکنه دوست داره همش تو بغل باشه. شب ها هم که رو تخت خودش نمی خوابه. اینم حکایت ارتا و بیرون کردن بابایی از تخت خواب ...
نویسنده :
مامان گل پسر
11:54
آرتا جون سه ماهه شد
آرتا و پرهام
چند روز قبل خاله جون(دوست مامانی) با پسر گلش پرهام جون اومده بودن دیدن آرتا. پرهام از آرتا 8 روز بزرگتره. و این اولین دیدار آرتا و پرهام بود. از بس ورجه وورجه کردن نتونستم یه عکس قشنگ ازشون بگیرم. ...
نویسنده :
مامان گل پسر
9:56
آرتا و روروئک اش
امروز آرتا رو گذاشتم روی روروئکش تا ببینم میتونه تعادلشو حفظ کنه تو نشستن. پاهای آرتا کوچولو به زمین نمی رسید از رو روروئک اما براش جالب بود اول کمی با اجزاش بازی کرد بعدشم شروع کرد به خوردن ...
نویسنده :
مامان گل پسر
17:26
اولین قهقهه آرتا
روز 24 مهرماه صبح زود وقتی آرتای عزیزم از خواب بیدار شده بود با دیدن صورت من شروع کرد به قهقهه زدن و خندیدن. اگرچه به نظر اطرافیان برای خندیدن دیر کرده اما من که کلی انرژی گرفتم. متاسفانه نتونستم از اون لحظه شیرین عکس بگیرم اما عکس مربوط به اون روز رو میزارم که چند ساعت بعدش گرفته شده. این عکس هم مربوط به دوهفته قبل هست ...
نویسنده :
مامان گل پسر
18:19
آرتا برای رفتن به عروسی آماده میشه
١١ مهر عروسی دعوت بودیم. البته اولین عروسی رفتن ارتا جون نبود. اول آرتای خوشگلم رو حموم کردیم. بعدشم لباسهای خوشگلش رو که مادر جونش براش خریده تنش کردیم که حسابی خوشگل بشه گلم. ...
نویسنده :
مامان گل پسر
14:02
آرتا روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشه
گل پسرم هر روز که میگذره داره بزرگ و بزرگ تر میشه و با شیرینی اش زندگی مارو هم شیرین کرده. ...
نویسنده :
مامان گل پسر
23:15
آرتا و دل دردهایش
ارتای خوشگل ما هم مثل بیشتر بچه های دیگه دچار کولیک میشه و بی امان گریه میکنه. بابایی آرتا خیلی خوب بلده تو این موارد آرتا رو ساکت کنه. آرتا جون رو دمر تو بغلش میخوابونه و بعد میزاره روی بالشش. ...
نویسنده :
مامان گل پسر
23:07