خداحافظ پاییز
پسر عزیزم تند تند داره روزها رو پشت سر میزاره و بزرگ میشه و میباله
پدر و مادر و تمام اعضای خانوده عاشق شیرین کاری هاش هستن
ارتا خیلی کنجکاوه و دوست داره به همه چی دست بزنه و خودش تجربه کنه. که در این راه گاها هم کارهای بسی خطرناک انجام میده
عشق تار بابایی هست و هر وقت تار رو ببینه مضراب رو برمیداره و سعی میکنه بنوازه
آقای مهندس در حال شروع به کار شیطنت های صبحگاهی
پسر گلم در حال خوردن تخم مرغ
آرتا زبل خان شده
آرتا کوچولوی تازه از خواب بیدار شده که قربونش برم اول صبح ها خوشرو هم هست
عزیزکم در حال گشت زنی تو باغچه
عکس ارتا کنار رود ارس که 19 آذرماه برای گردش رفته بودیم
28 آذر هم با بابایی رفتیم پیست اسکی یام که متاسفانه برف نیومده و هنوز برای اسکی کردن اماده نیست
آرتا عزیزم طبیعت رو خیلی دوست داره و حسابی بازی و شیطنت کرد
آرتا از عکس گرفتن خسته شده و بی اهمیت به ما، داره میره
و عکسهای شب یلدا
هدیه هایی که باباجون و مامان جون برای شب یلدای ارتا آوردن و از جمله یه چراغ خواب شلمن هم بود که آرتا خیلی دوستش داشت
و عکسهای آرتا و آیدین در حال تلاش برای بلند کردن هندوانه شب یلدا