روزهای گرم تابستانی آرتا
روزهای تابستونی به آرتا توی باغچه پدربزرگش حسابی خوش میگذره
زخمی هم که روی بینی آرتا حون دیده میشه، در اثر افتادن از تخت بودجود اومده که هفته ها طول کشید تا خوب بشه.
آرتا در حال تماشای قطارش که عمه جون برای جشن دندونی بهش کادو داده بود
آرتا توی پارک هم برای خودش دوست پیدا کرده بود. دوتا دختر خوشگل به اسم سودا و سوین
و دوچرخه سوین هم سوار شده بود و نمی شد پیاده اش کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی